سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ عزّوجلّ ـ می فرماید : «ای محمّد! اگر آفریدگان به ساخته های شگفت من می نگریستند، جزمرا نمی پرستیدند و اگر شیرینی یاد مرا در دل هایشان می چشیدند، ملازم درگاه من می شدند و اگر به ظرائف نیکی های من می نگریستند، به چیزی جز من نمی پرداختند» . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

امامزاده بی بی شریفه خاتون روستای شهید پرور نویس- قم

مژده

با عرض تبریک به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان به اطلاع کلیه عزیزان می رسانیم که

به زودی شجره نامه امامزاده بی بی شریفه خاتون بر روی وبلاگ این امامزاده قرار خواهد گرفت




السلام علیک یا بنت جعفربن محمد(س) ::: شنبه 88/6/7::: ساعت 1:33 صبح

به خاطر اینکه از تخریب بیشتر بنای امامزاده جلوگیری بشه ، باید اطراف بنا یه کانال زده می شد تا رطوبت دیوار ها از بین بره و به اصطاح ساختمان راه نفس کشیدن داشته باشه . این جزو طرح بازسازی ( که سازمان میراث فرهنگی و اوقاف استان قم مجری آن هستند) بود و باید اجرا می شد . به هر ترتیب که بود اطراف ساختمان کانال زده شد و بالاجبار چند تا از قبر ها که نزدیک دیوار امامزاده بود آسیب دید مجبور شدیم استخوانهای اونا رو بزاریم کنار و بعد از حفر کانال دوباره بزاریم سر جاش . این کار گرچه هنوزم که هنوزه برای خودم توجیه درست و حسابی پیدا نکرده ولی این برام خیلی جالب بود که عالم واقعا حساب و کتاب داره . بالاخره خواهی نخواهی بقایای میتا این ور و اونور پخش می شه و نمیشه یه میت بیست ساله رو درست جمع و جور کرد. بی بی هم که نمی ذاره به مهمون های اطرافش بد بگذره . این بود که وقتی یه صحنه رو دیدم یه چیزایی رو فهمیدم . وقتی رفته بودم پشت امامزاده یه چیز توجهم رو جلب کرد. دیدم سیل عظیمی از مورچه ها اون پشت مشغول رفت و آمدند. از اوس علی (بنای امامزاده) پرسیدم اینها از کجا پیداشون شده؟ اوس علی هم خیلی آروم گفت : چیزی نیست . به خاطر استخوانهای میت هاس که جمع شدن . شاید یه احساس وحشتی بهم دست داد که نتونستم دلیل این کار مورچه ها رو بفهمم ولی بعد از ظهر همون روز قضیه فرق کرد .

نزدیک اذان مغرب بود که اومدم پشت بام ایوان را نگاه کنم . آخه اون روز سیمان سقف ایوان تمام شده بود . یه نگاهی به سقف انداختم و اطراف رو یه دیدی زدم . برگشتم که برم طرف مسجد که یه چیزی یادم اومد . مورچه ها . آره مورچه ها ؟!!! از اونها خبری نبود . یعنی چی شده بودن . رفتم تو فکر . یعنی چی شده بود که اون پشت که من تا حالا اینقدر مورچه رو اونجا ندیده بودم یه روزه پیداشون بشه بعد هم اثری از یه دونشون پیدا نشه . نه تنها اون روز ، بلکه دو سه روز دیگه ای هم که من نویس بودم دیگه سر و کلشون پیدا نشد. بعدا فهمیدم که بابا این مورچه ها مامور شده بودن تا استخوانها رو برگردانند پیش صاحبانشون .

بابا عالم حساب و کتاب خودش رو داره و این منم که نمیدونم چرا اومدم ؟کجا میرم ؟ و ؟؟؟؟؟؟؟؟

یه نتیجه هم از این ماجرا بگیرم و تمام . همه ی ما داستان حضرت ابراهیم و شنیدیدم که پرنده ها رو له کرد و بالای کوه گذاشت ، بعد صداشون کرد و اونها هم اومدند دوباره زنده شدند. حالا اینجا هم همین طوره . این عالم ، عالم وسیله هاست . خدا برای انجام بسیاری از کارها با وسیله اون کارها رو انجام میده . نه اینکه احتیاجی داشته باشه ، نه . بلکه برای من انسان این کارو با وسیله انجام میده . این داستان مورچه ها هم یه صحنه ی کوچک بود از اون واقعه بزرگ . یه روز هم ذره ذره وجود من و تو خاک میشه و ... .




السلام علیک یا بنت جعفربن محمد(س) ::: سه شنبه 88/5/20::: ساعت 1:7 عصر

نیمه شعبان بود و برای جشن میلاد حضرت صاحب الزمان (عج) –اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم- اومدم نویس . معمولا روال هر ساله به این صورت بود که تقریبا از دو روز قبل از مراسم تزئینات و چراغ ها نصب می شدند و از صبح روز مراسم نیز کارها به صورت فرفره وار انجام می شد تا شروع مراسم . از قضای روزگار و ایام ،امسال کمی تغییر برنامه داشتیم .

پنجشنبه صبح بود و مشغول برق کشی و نصب لامپ دور و ور مسجد (صاحب الزمان عج) روبار بودم که صدای شیون و ناله ای توجهم رو جلب کرد ، گوشامو تیز کردم ولی بازم چیزی دستگیرم نشد . منم دوباره مشغول کار شدم و بقیه ماجرا .

خب یه بنده خدا فوت کرده بود و طبق قانون نا نوشته ی نویسی ها که واقعا هم قانونه ، میت به هیچ وجه من الوجوهی نباید روی زمین بمونه و نمیمونه . کم کم اقوام و فرزندان میت اومدند و مراسم کفن و دفن آغاز شد . خلاصه مطلب اینکه مراسم و پس لرزه های آن و همچنین مراسم سالگرد یه بنده خدای دیگه تا یک ساعت قبل از اذان مغرب طول کشید . دیگه مثل فرفره کارا رو انجام می دادم .چون صوت و یه چند تا کار دیگه با من بود و تا بعد قبل از تمام شدن این دو مراسم نمی شد کاری کنم .

اذان شد و نماز و بعد هم مراسم . مجری برنامه هم آقای محمد صفایی از ذاکرین و شاعرین اهل بیت بود که شاید تو گاهنامه ی نویس شعراشو خونده باشین. بقیه مراسم هم عبارت بود از قرائت قرآن توسط یکی از نوادگان شاه حسن (خودم) ، سخنرانی دوست و استاد عزیزم حاج آقای افشاری ، مداحی شیخ مسلم مرادحاصلی ، مداحی برادر عزیزم آقای مجتبی زندی و ... تا مراسم اهدای جوایز و قرعه کشی توسط پدر شهیدان نظری و مراسم پذیرایی شام. در میان مراسم نیز با میوه و شیرینی و شربت از مهمانان پذیرایی می شد. البته به دلیل مراسماتی که با نیمه شعبان امسال مصادف شده بود در جمعیت کمی تغییر بوجود آمد که باعث شد شام به همه نرسه و ... .

خدایش مراسم بدی نشد . مگه امام زمان هم کارش بد می شه ولی معتقدم خیلی بهتر از اینها می شد مراسم رو اجرا کرد . فکر می کنم فلسفه ی این جور مراسم ها و جشن ها این باشه که بیشتر موانع ظهور برداشته بشه تا اینکه خیلی خوب پذیرایی بشه و خیلی مسائل دیگه که متاسفانه گریبان گیر مراسم ها و زندگی اکثر ما نویسی ها شده .

جمعه هم اومد و رفت . با همه ی شب بیداری ها و ظرف شستناش تو آشپزخونه ی حسینه و ... .

نماز مغرب که شد دیگه کسی تو مسجد نبود . از هیاهو و سر و صدا هم خبری نبود . دوباره مسجد صاحب الزمان عج پذیرای مشتری های ثابت خودش بود . تمام شور و حال و اوج شلوغی این مسجد خلاصه می شد در مراسم نیمه شعبان . در این بین شاید بپرسید پس امامزاده این وسط چه کارس که تو وبلاگ امامزاده این مطلب رو نوشتم . خب طبیعیه . آخه یادم رفته بود که اینو بگم . قبلا مراسم فقط در مسجد بود ، ولی چند سالیه که به دلیل افزایش جمعیت و کمبود جا از حیاط امامزاده هم استفاده می شه . (تا اموات نیز از این مراسم یه فیضی ببرند) . آقایون تو مسجدند و خانم ها تو حیاط امامزاده . اطراف حیاط کاملا پو شیده می شه و کف حیاط هم فرش میشه و... .

تو مسجد نشسته بودم که شنیدم یکی به دوستش می گفت : دیشب چه خبر بود وحالا ... تو تولد آقا هم میشه غربت و دوری رو احساس کرد . اینگار تا نیاد شادی هامون از ته قلب نیست . خصوصا امسال که نیمه شعبان جمعه هم بود .

خدا کنه هر روز و هر سال فکرمون و فکرم این نباشه که جشن نیمه شعبان چه طوری برگزار بشه ، بلکه تو این فکر باشیم که چه کار کنیم که ظهور نزدیک تر بشه .

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه والنصر وجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه




السلام علیک یا بنت جعفربن محمد(س) ::: سه شنبه 88/5/20::: ساعت 12:39 عصر

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :8139
 
 >>اوقات شرعی <<
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<